قايناق-باش وورو سايتلار

قاراباغ در آیینه تصویر
خوجالی
قاراباغ سوی قیریمی
شهوت خون داشناکهاي ارمني
armenianreality
ermenisorunu.gen.tr
Sarı Gelin
Armenian Issue
tall armenian tale
Ermeni sorunu
The Armenian Issue Revisited
human.az
Güneşin Doğduğu Şehir Igdir
azerigenocide.org
khojaly.net
Khojaly.org.az
karabakh.org
http://www.karabakh-terror.com
Ermeni Araştırmaları Enstitütü
Armenian Allegations: Myth and Reality
devletarsivleri.gov.tr
ERMENÄ°LER TARAFINDAN YAPILAN KATLÄ°AM BELGELERÄ° (1914-1921)
OSMANLI BELGELERÄ°NDE ERMENÄ°LER (1915-1920)
FRANSA-ERMENÄ° Ä°LÄ°ÅžKÄ°LERÄ°
BELGELERLE ERMENÄ° SORUNU
SOVYET ARŞİVİNDE ERMENİ SORUNU
TÃœRKLERE UYGULANAN SOYKIRIMA AÄ°T CETVEL
BELGELERİN ÖZET VE TRANSKRİPSİYONU
ERMENÄ° Ä°DDÄ°ALARI
kafkas.edu
SUMMARY OF THE DOCUMENTS
massacres in Anatolia and Azerbaijan
Iravan- Azerbaijan
ataa.org
Khojaly Massacre Commemoration Site
UNUDULMAYAN GƏRÇƏKLƏR



گؤرونتولر


Sarı Gelin

Günéy Azerbaycanda Ermeni Daşnak ve Asoru Cilovların Türk xalqına qarşı yapdıqları soyqırım ve toplu qırqınlardan alınan dersler. گونئى آزه‌ربايجاندا ائرمه‌نى داشناك و آسورو جيلوولارين تورك خالقينا قارشى ياپديقلارى سوى قيريم و توپلو قيرقينلاردان آلينان درسله‌ر . Massacre and genocide of South Azerbaijanian Turks by Dashnatsutyun (Dashnak) Armenians and Jilu Assyrians. Massacre et genocide des Turcs Azerbaijanian du sud par des Arméniens de Dashnatsutyun (Dashnak) et des Assyriens de Jilu

Tuesday, May 30, 2006



ارامنه و جمهوری اسلامی ايران

۱ ارديبهشت ۱۳۸۵
آذربايجان دئموکرات فيرقه سينين ناشير-ي افکاری
بئشينجی دؤور ١١- جی نومره

هر ساله ارامنه جهان در روز ۲٤ آوريل مراسمی را بعنوان سالروز نسل کشی شان توسط امپراتوری مسلمان عثمانی برگزار می کنند. اين مراسم بعد از تشکيل دولت اشغالگر ارمنستان در سال ١٩٩١ وسعت بيشتری يافته و بعنوان اهرم سياسی توسط اين کشور و حاميان آن بر عليه مسلمانان و تورکان، بويژه دولت تورکيه و آذربايجان بکار گرفته می شود. هر چند که اين مسئله، يعنی ادعای ارامنه مبنی بر نسل کشی شان در سال ١٩١۵ از ابتدا نيز بيش از آنکه پايه حقيقی و تاريخی داشته باشد، جنبه سياسی داشته و دارد.

امپراتوری مسلمان عثمانی از زمان قدرت گيری تا زمان سقوط آن، همواره از سوی امپراتوری و دول مسيحی تحت فشار و تضييق قرار داشت، چرا که اين دولت در طول عمر ۶٤١ ساله خود که بخشی از قفقاز، آسيای صغير، خاورميانه، شمال آفريقا و بالکان را تحت کنترل داشت، همواره سدی بود در مقابل زياده خواهی و جهانگشايی دول مسيحی بويژه روسيه تزاری، انگليس و فرانسه در سرزمين های اسلامی. از اينرو اين دول هميشه درصدد ضربه زدن به دولت عثمانی به هر روش و در هر زمان و مکانی بودند.

از قرن ١۸ روسيه تزاری که بعنوان رقيب امپراتوری عثمانی از شرق سربر آورده بود با اين دولت مسلمان وارد جنگ های متمادی شد و امپراتوری عثمانی نتوانست در دو جبهه شرقی و غربی (در شرق با امپراتوری روسيه تزاری و در غرب با فرانسه و انگليس) مقاومت نمايد و بتدريج رو به ضعف نهاد. از غرب و با تحريک دول استعمارگر فرانسه و انگليس و با مداخله نظامی روسيه ملل غير مسلمان بالکان از تبعيت دولت عثمانی سرباز زده، خواستار استقلال شدند و از شرق نيز ارامنه ساکن در دولت عثمانی آلت دست روس ها و اروپائيان شده، بعنوان عاملين آنان به نافرمانی و تخريب دولت عثمانی پرداختند. اين در حالی بود که تا آن زمان دولت عثمانی ارامنه را «ملت الصادقه» (ملت با وفا) می ناميد که حکايت از همزيستی مسالمت آميز آنان با دولت عثمانی و توجه و عدم هرگونه تعرض و تضييق دولت عثمانی نسبت به ارامنه دارد. اما با آغاز جنگ های روسيه با دولت عثمانی اوضاع تغيير کرد.

در جنگ ۱۸٧٧- ۱۸٧۸ ميان روسيه تزاری و دولت عثمانی، روسيه بخشی از اراضی دولت عثمانی در قفقاز و شمال شرقی امپراتوری عثمانی از جمله شهر قارص و مناطق آن اطراف را اشغال کرد. اين مناطق، مناطقی بودند که ارامنه بشکل کامپاکت در آنجا زندگی می کردند. روسيه برای سوء استفاده از ارامنه خود را حامی آنان در امپراتوری مسلمان عثمانی خواند و به تقويت ارامنه پرداخت. تضعيف کنترل دولت عثمانی بر قلمرو خود طی سال های بعد باعث گرديد بسياری از ارامنه با کمک و تحريک روس ها، انگليسی ها و فرانسوی ها، اعلام استقلال از خاک عثمانی کنند. از اين تاريخ ببعد ارامنه بطور کامل آلت دست و عاملين نفوذی روس ها و غربی ها در دولت عثمانی شدند و بر عليه اين دولت و مسلمان منطقه دست به خيانت و کشت و کشتار زدند. با آغاز جنگ جهانی اول امپراتوری روسيه تزاری، انگليس و فرانسه که چشم طمع به خاک دولت عثمانی داشتند و ساليان متمادی درصدد فرصت مناسب برای تجاوز به اراضی اين دولت بودند، با بهانه قرار دادن اتفاق ميان دولت عثمانی و آلمان از هر سو به خاک اين کشور حمله کردند. در ابتدای جنگ، انگليس و فرانسه برای جلب روسيه به جنگ عليه آلمان درصدد برآمدند تا در قبال اين همکاری امتيازی به روسيه بدهند.

در سال ١٩١۵ ميان انگليس و روسيه قراردادی ١۵ ماده ای به امضاء رسيد که طی آن تنگه داردانل و بسفر به روسيه داده می شد. بدين ترتيب روسيه به جنگ کشيده شد و در جبهه شرق و در قفقاز وارد جنگ شد. در جبهه قفقاز ارامنه با کمک قوای نظامی روسيه وارد خاک عثمانی شدند و اراضی بزرگی از قارص، اردهان و ارزروم را اشغال کردند.

در اين ميان ارامنه نقش مهمی را در ضربه زدن به دولت عثمانی در بخش شرقی خاک آن دولت بازی کردند. بويژه آن که اين خيانت از درون دولت و در داخل خاک امپراتوری عثمانی بود. طبيعتاً در اين جنگ همه جانبه و جهانی دولت عثمانی برای حفظ اراضی خود با دشمنان به مقابله پرداخت و از آنجايی که ارامنه بعنوان پيش قراولان دشمن در خاک عثمانی با آن می جنگيدند، از سوی دولت عثمانی طرد شدند.

البته خيانت و دشمنی ارامنه نسبت به مسلمان که همواره آنان را در خاک خود جای داده بودند تنها شامل دولت عثمانی نمی شود. آنها بين سال های ١٩۰۵- ١٩١۸ در مناطق مختلف آذربايجان و با کمک و پشتيبانی مستقيم روس ها دست به کشتار وحشيانه مردم مسلمان آذربايجان زدند. از جمله در شهرهای قوبا، شکی، شاماخی، باکو، خوی، سلماس، اروميه و ساير شهرها ده ها هزار نفر از مردم بی دفاع و بی گناه آذربايجان اعم از زن و کودک و پير را بطور وحشيانه قتل عام کردند. در اين ميان نقش حزب نژاد پرست داشناکسيون ارامنه که با کمک ميسيونرهای فرانسوی، انگليسی و روسی تشکيل و قدرت گرفت، بلاعوض بود. همچنين افسران ارمنی در ارتش روسيه از قبيل آندريانيک، شاميان و غيره نيز نقش مهمی در کشتار مردم آذربايجان داشتند.

بعد از فروپاشی دولت عثمانی و تشکيل دولت های مختلف در اراضی اين امپراتوری، همچنين شکل گيری دولت اتحاد شوروی در روسيه و تغيير اوضاع و شرايط منطقه ای و بين المللی اين کشت و کشتار ميان ارامنه و مسلمان پايان يافت، اما کينه توزی و دشمنی ارامنه با مسلمان آذربايجان و تورکيه، همچنين فشار دول مسيحی از جمله روسيه، فرانسه و انگليس بر دولت تورکيه و آذربايجان در شکل و شمای ديگر ادامه يافت.

در اوايل تشکيل دولت شوروی، برخی از مقامات اين کشور با پيروی از مشی قبلی خود، بخش عظيمی از خاک آذربايجان را از آن جدا و در اختيار ارامنه قرار دادند تا دولت ارمنستان تشکيل گردد.

در اواخر دوران دولت شوروی نيز ارامنه که بيشترين کادر حکومتی اطراف گورباچف را تشکيل می دادند با سوء استفاده از مقام و امکانات خود و در پی ادامه کينه ورزی و دشمنی شان نسبت به مسلمان آذربايجان، تلاش منسجم و همه جانبه ای را برای فشار و تضييق بر آذربايجانی ها بعمل آورده، بسياری از آنان را که در سرزمين آباء و اجدادشان زندگی می کردند را از خاک خود که امروز دولت ارمنستان ناميده می شود، بين سال های ١٩۸۸- ١٩٩۳ با جنگ و خونريزی بيرون کردند. همچنين دولت غاصب ارمنستان با فروپاشی شوروی، با يورش وحشيانه به قاراباغ، ضمن اشغال ٢۰ درصد ديگر از اراضی آذربايجان، مردم بی دفاع و بیگناه اين خطه از آذربايجان را بطور ددمنشانه و با تجاوز به نواميس مردم، قتل عام کردند که دهشت ترين آن فاجعه خوجالی می باشد که ده ها زن و کودک جان خود را در اين فاجعه غير انسانی از دست دادند.

ارامنه علاوه بر اين فجايع، با تخريب آثار ملی و باستانی آذربايجان در اراضی اشغالی، به مقدسات مسلمان نيز توهين کرده، مساجد واقع در اين اراضی را تخريب کردند. از جمله مسجد شهر آغدام را در کمال قباحت به گاودونی تبديل کرده اند که تحقيری است بر همه مسلمان جهان و نگاه به تصاوير آن دل هر مسلمانی را آزرده کرده، تحجر و وحشی گری قرون وسطی و جنگ ها صليبی را در اذهان تداعی می کند.

همچنين همانگونه که در اوايل قرن گذشته ارامنه آلتی بودند در دستان دول مسيحی برای اعمال فشار بر مسلمان و دولت عثمانی، امروز نيز دولت غاصب ارمنستان و به اصطلاح نسل کشی ارامنه در سال ١٩١۵ توسط دولت عثمانی بهانه و اهرم فشاری است در دست کلوب مسيحی(اتحاديه اروپا) برای تحميل خواسته های خود بر دولت تورکيه. به موازات اين عليرغم پذيرش چهار قطعنامه از سوی سازمان ملل متحد در محکوميت تجاوز به خاک آذربايجان توسط دولت غاصب ارمنستان و لزوم خروج دولت اشغالگر از آذربايجان، قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای برای اعمال فشار بر دولت آذربايجان، از دولت اشغالگر ارمنستان حمايت کرده و در پايان دادن به اين تجاوز کوتاهی می کنند.

اما آنچه در اين ميان قابل توجه و تامل می باشد، موضع گيری دولت جمهوری اسلامی ايران در قبال ارامنه است.

جمهوری اسلامی ايران عليرغم اين که خود از اعضای کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی است که تجاوز ارمنستان به خاک آذربايجان را قوياً محکوم کرده و خواستار خروج دولت غاصب از اراضی اشغالی است، اما با اتخاذ سياست يک بام و دو هوا در قبال اين تجاوز، بطور همه جانبه از دولت اشغالگر ارمنستان حمايت می کند.

دولت جمهوری اسلامی ايران که مدعی دفاع از حقوق مسلمان و مستضعفان جهان است و طی ٢۸ سال گذشته بطور مداوم و بطرق مختلف مادی و معنوی از مبارزه مردم فلسطين در مقابل اشغالگری اسرائيل دفاع می کند، چگونه است که از دومين کشور شيعه جهان در همسايگی خود در مقابل اشغالگران ارمنی نه تنها دفاع نمی کند، بلکه با اتخاذ سياست غير اصولی و مغاير با ارزش های اسلامی و انسانی، با کشور غاصب ارمنستان روابط برقرار کرده و بطور همه جانبه از آن حمايت می کند. اين در حالی است که بسياری از کشورهای مسلمان سنی مذهب به خاطر تجاوز دولت ارمنستان به خاک دولت مسلمان آذربايجان از برقراری هر گونه رابطه با دولت غاصب خودداری کرده اند. دولت جمهوری اسلامی ايران چه توجيه موجهی برای اين موضع گيری دوگانه و مغاير با ارزش های اسلامی دارد؟!

در واقع جمهوری اسلامی ايران با حمايت از ارامنه و دولت غاصب ارمنستان همان مشی و سياستی را اتخاذ کرده است که دول مسيحی غربی در قبال مسلمانان آذربايجان و تورکيه در پيش گرفته اند.

در چند سال اخير نيز دولت جمهوری اسلامی ايران با صدور اجازه رسمی به ارامنه مقيم ايران برای راهپيمايی در روز ۲٤ آوريل، علناً نشان داده است که هيچ ارزش واقعی ای برای اصول و ارزش های اسلامی قائل نيست و از آن تنها بعنوان وسيله ای در جهت منافع حکومتی خود استفاده می کند. اين در حالی است که در سال های نخست جمهوری اسلامی نه تنها اجازه چنين راهپيمايی هايی به ارامنه داده نمی شد، حتی آيت الله خمينی طی حکمی، دستور داده بود که اقليت های مذهبی بويژه ارامنه برچسب های مخصوصی که بر روی آنها «اقليت مذهبی» نوشته شده بود، به درب و شيشه فروشگاه های خود نصب کنند تا بدين ترتيب آنان از مردم مسلمان کشور متمايز شوند.

اقدام سال های اخير جمهوری اسلامی ايران در صدور اجازه راهپيمايی به ارامنه نه تنها تظاهر آشکار در حمايت اين کشور از ارامنه و دولت اشغالگر ارمنستان می باشد، بلکه نوعی اعمال فشار سياسی بر دولت آذربايجان و تورکيه و از همه مهمتر اهانت و تحقير مسلمانان بويژه مردم آذربايجان در کل است. آذربايجانی هايی که در طول سال های اول انقلاب، بويژه در دوران جنگ ايران و عراق بيشتر از هر ملتی در جبهه های جنگ فداکاری و از خودگذشتگی نشان دادند و بيشترين شهيد، مجروم و معلول را داشته اند.

اما امروز و به رغم اين که روشنفکران و فعالان سياسی- اجتماعی آذربايجان به نمايندگی از سوی مردم آذربايجان به دفعات از دولت جمهوری اسلامی ايران خواسته اند تا با توجه به تاريخ نه چندان دور و سابقه کشتار مردم مسلمان آذربايجان توسط ارامنه و اهانت آنان به مقدسات اسلامی، از صدور اجازه برای راهپيمايی به آنان خودداری نمايد، اما جمهوری اسلامی ايران نه تنها اعتنايی به اين درخواست ها نکرده است، بلکه هر ساله با فراهم کردن تدارکات لازم برای هر چه بهتر برگزار کردن مراسم ۲٤ آوريل توسط ارامنه، در واقع به مردم آذربايجان و خون های ريخته شده بی حرمتی کرده و می کند. اين نيز از سوی مردم آذربايجان بی پاسخ نمانده و اعتراضاتی در شهرهای تهران، زنجان، تبريز بويژه در اردبيل و قم صورت گرفته که از سوی نيروهای انتظامی- امنيتی جمهوری اسلامی ايران سرکوب گرديده است.

امر مسلم، اين بی اعتنايی و بی حرمتی نسبت به مردم آذربايجان و ارزش های آنان نمی تواند همچنان از سوی دولت جمهوری اسلامی ايران ادامه داشته باشد.

در ضمن ذکر اين نکته نيز حائز اهميت می باشد که برگزاری چنين مراسماتی از سوی ارامنه در جمهوری اسلامی ايران که بی شک کمک و پشتيبانی دولت اشغالگر ارمنستان را با خود بهمراه دارد، نمايشی است از سوی اين دولت در برابر قدرت های بزرگ، در راستای نشان دادن تاثير و ايفای نقش ارامنه در صحنه سياسی- اجتماعی جامعه ايران.

شهامتی فرد

This page is powered by Blogger. Isn't yours?